شهدای روستای حسین آباد شاملو

«یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک»

شهدای روستای حسین آباد شاملو

«یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک»

شهدای روستای حسین آباد شاملو
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

زندگی یک فرمانده

چهارشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۵۹ ق.ظ

سال 1340 ه ش در روستای "حسین آباد شاملو" در شهرستان ملایر متولد شد . کودکی را در زادگاهش سپری کرد وپس از آن دوران تحصیل را آغاز نمود.این دوران به دلیل وضعیت بد اقتصادی خانواده و مشکلات مالی  که داشتند با سختی های زیادی همراه بود اما او با تلاش موفق به گذر از این دوران گردید.
تحصیلات ابتدایی را در حسین آباد شاملو گذراند اما برای تحصیلات راهنمایی و متوسطه مجبور بود به ملایر برود.در سال 1360 با پایان دوره متوسطه به‌خدمت سربازی رفت و داوطلبانه در مناطق عملیاتی به‌خدمت پرداخت.
با مطالعات گسترده‌ای که در کتب دینی و معارف اسلامی داشت ,شناخت زیادی در این زمینه پیدا کرده بود,به گونه ای که به دستور فرماندهان  با دایر کردن کلاسهای عقیدتی، نقش عمده‌ای در ارتقاء سطح علمی و عقیدتی رزمندگان لشکر انصارالحسین  علیه السلام داشت...

            

او سرباز بود اما تلاش و فعالیت های شبانه روزی اش به اندازه ای بود که اگر کسی اورا نمی شناخت فکر می کرد فرمانده واحد تبلیغات لشکر است.
وقتی دوره خدمت سربازی  اش  تمام شد ,او جبهه را رها نکرد ,در جبهه ماند وبا تجاربی که از دوره ی سربازی اندوخته بود به مقابله با دشمنان پرداخت.
علاقه ی زیادی به حضوردر عملیات داشت .با اینکه درسهای عقیدتی او تاثیر خوبی در روحیه ی رزمندگان داشت اما با اصراربه گردان رزمی رفت ودر آن واحد فرماندهی یک دسته از نیروهای رزمنده را به عهده گرفت.
با کارایی خوبی که از خود نشان داد بعد از مدتی به عنوان فرمانده گروهان منصوب شد.اوبا تدابیر نظامی و اعتقادش، مجموعه تحت فرماندهی خود را به خوبی هدایت می کرد.
درتمام ماموریتهایش موفق بود.به این دلیل و با گذشت مدتی از حضورش به عنوان فرمانده گردان گردان153درلشکر32انصارالحسین(ع) منصوب شد.
در فراق دوستان و یاران شهیدش، همواره می سوخت وهمیشه از خدا طلب رسیدن به قافله شهدا را داشت.
 دنیای مادی کوچکتر و محدودتر از آن بود که گنجایش آن روح بزرگ و با عظمت را داشته باشد. قبل از ورود به هر عملیاتی غسل شهادت می کرد وبرای نبرد با دشمن وضو می گرفت وبا نیت قربهّ الی الله وارد عرصه جنگ می شد.
محمد دارابی در جبهه‌های جهادنور علیه ظلمت، عاشقانه ماند و جنگید. او که تجربه شرکت در ده ها عملیات را داشت ,در عملیات سرنوشت ساز کربلای 5پیشا پیش نیروهای گردان 153به دژهایی که توسط مستشاران نظامی اروپایی برای ارتش بعث عراق ایجاد شده بود ,یورش برد وبا تارومار کردن نیروهای دشمن سست بودن اندیشه های نظامی غرب را به اثبات رساند و سرانجام مجاهدات وتلاشهای مقدس اومورد قبول خدای متعال قرار گرفت و در بیست ونهم دیماه 1365به سوی خدا عروج نمود. 

 

                                                                                                

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۲۷
طاها بهشتی